نمیشــ ـ ـه دل به هــ ـ ـرکــ ـ ـس داد، نمیشــ ـ ـه از نــ ـ ـفس افــ ـ ـتاد
پــ ـ ـرنده با پره بسته، نمیشــ ـ ـه از قفس آزاد
نمیشــ ـ ـه دل به هــ ـ ـرکــ ـ ـس داد، نمیشــ ـ ـه از نــ ـ ـفس افــ ـ ـتاد
پــ ـ ـرنده با پره بسته، نمیشــ ـ ـه از قفس آزاد
نمیشــ ـ ـه شــ ـ ـب به شبــ ـ ـ خوابــ ـ ـی، فقط کابوس وحــ ـ ـشت دیــ ـ ـد
نمیشــ ـ ـه در ســ ـ ـکوت خــ ـ ـود ،صــ ـ ـدای گریــ ـ ـه رو نشنیــ ـ ـد
نمیشــ ـ ـه غرقــ ـ ـه درغــ ـ ـم بود ، ولی از گریــ ـ ـه رو گــ ـ ـردوند
نمیشــ ـ ـه تا تــ ـ ـه آواز ، فقــ ـ ـط از تــ ـ ـرس فــ ـ ـردا خونــ ـ ـد
گلــ ـ ـوی ســ ـ ـازه دلتنــ ـ ـگی ، پــ ـ ـر از فریــ ـ ـاد خــ ـ ـاموشه
دوبــ ـ ـار سربــ ـ ـده هــ ـ ـق هــ ـ ـق ،بــ ـ ـزار دستــ ـ ـه صــ ـ ـدا روشــ ـ ـه
نمیشــ ـ ـه دل به هــ ـ ـرکس داد، نمیشــ ـ ـه دل به هرکــ ـ ـس بســ ـ ـت
نمیشــ ـ ـه رفــ ـ ـت و راهــ ـ ـی شــ ـ ـد، رسیــ ـ ـد اما به یــ ـ ـک بن بست ،
چــ ـ ـه رسمــ ـ ـه ناهماهنــ ـ ـگی ،نمیشــ ـ ـه رسمــ ـ ـه تقــ ـ ـدیره ،
نمیشــ ـ ـه بــ ـ ـود و عــ ـ ـاشق بــ ـ ـود ، واســ ـ ـه عاشــ ـ ـق شدن دیــ ـ ـره
نمیشــ ـ ـه غرقــ ـ ـه درغــ ـ ـم بود ، ولی از گریــ ـ ـه رو گــ ـ ـردوند
نمیشــ ـ ـه تا تــ ـ ـه آواز ، فقــ ـ ـط از تــ ـ ـرس فــ ـ ـردا خونــ ـ ـد
گلــ ـ ـوی ســ ـ ـازه دلتنــ ـ ـگی ، پــ ـ ـر از فریــ ـ ـاد خــ ـ ـاموشه
دوبــ ـ ـار سربــ ـ ـده هــ ـ ـق هــ ـ ـق ،بــ ـ ـزار دستــ ـ ـه صــ ـ ـدا روشــ ـ ـه
گلــ ـ ـوی ســ ـ ـازه دلتنــ ـ ـگی ، پــ ـ ـر از فریــ ـ ـاد خــ ـ ـاموشه
دوبــ ـ ـار سربــ ـ ـده هــ ـ ـق هــ ـ ـق ،بــ ـ ـزار دستــ ـ ـه صــ ـ ـدا روشــ ـ ـه